این جهان چیست که من
در تب و تاب وصالش
همه عمر
سخت سرگردانم
این جهان تا به کجاست ؟
من نمی دانم
ابتدایش نزدیک؟ انتهایش دور؟
ذهن من در مانده فکر من در تشویش
یک سئوال ساده با هزاران مجهول
…
مدیریت سایت
این جهان چیست که من
در تب و تاب وصالش
همه عمر
سخت سرگردانم
این جهان تا به کجاست؟
من نمی دانم،
ابتدایش نزدیک؟
انتهایش دور؟
ذهن من در مانده
فکر من در تشویش
یک سئوال ساده
با هزاران مجهول
روزها از پس شبها میروند و شبها از آمدن روزها.گذر ایام ،گذر تاریخ ِ میلیونها سال حیات و موجودیت کائنات است.
حیاتی که شروعش ناپیداست و انتهایش نا معلوم .دانسته هایمان دراین جهان نسبت به همان مختصری که می بینیم و یا می یابیم بسیار قلیل است و بی مقدار.
در کنار انبوه سئوالات بی پاسخ ، زورق اندیشه کوچکمان در التهاب و طغیان اقیانوسی از مجهولات سرگردان است و پریشان
براستی آدمی در کجای این عظمت هستی قرار دارد؟
پرّ کاهی در مصاف تند باد خود ندانم در کجا خواهم فتاد
چنین است که پیامبران الهی انسان را همواره از تعلق و تعیش به این عالم مجهول و فانی بر حذر داشته و اورا به عالمی فرا می خوانند که بسیاری از مجهولات و تردید او به معلومات و یقیین مبدل خواهد گشت.
باشد که کوله بار سفر آدمی به عالم باقی توشه ای باشد در خور توجه و اعتنا.توشه ای که انسان هماره ودر همه حال باید در اندیشه تهیه و تدارک آن باشد.
مدیریت سایت
بدون دیدگاه