
اينك بسان ژاله سحررا كه پيش از طلوع صبح
تلطيف مي كند
با يادروي تو
و هاي هاي خويش
با آب ديده ام
دل را مي شويم از غبار تكدر
مي سازم از هواي درون پاك
تا آيي به قلب من
چون نور
كه هنگام سرزدن
سحررا
پاكيزه ديده است.
مدیریت سایت
نویسنده : admin | موضوع : شعر نو | دیدگاه : بدون نظر
بدون دیدگاه